چگونه بسویت نیایم حال آنکه از هر سو مرا احاطه کرده ای
چگونه تو را نخوانم که هر چه بگویم از توست
چگونه از تو بگریزم که هر جا بروم تو هستی
چگونه تو را نبینم که همه چیز تو هستی
چگونه از یادت ببرم که یاد تویی
چگونه از دل بروی که دلدار تویی
الهی تو خود گفتی ((خدای شما فرمود که ما را با (خلوص دل) بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم . . . ایه ۶۰ سو ره غافر))
خدایا شاهد باش که من تو را می خوانم مرا دریاب . . .
فاصله
گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست
بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست
گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن
گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست
پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف
تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست
گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت
جز عشق تو در خاطر من مشغلهای نیست
رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت
بگذار بسوزند دل من مساله ای نیست