معبود

چگونه بسویت نیایم حال آنکه از هر سو مرا احاطه کرده ای

چگونه تو را نخوانم که هر چه بگویم از توست

چگونه از تو بگریزم که هر جا بروم تو هستی

چگونه تو را نبینم که همه چیز تو هستی

چگونه از یادت ببرم که یاد تویی

چگونه از دل بروی که دلدار تویی

الهی تو خود گفتی ((خدای شما فرمود که ما را با (خلوص دل) بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم . . . ایه ۶۰ سو ره غافر))

خدایا شاهد باش که من تو را می خوانم مرا دریاب . . .

نیایش

سنگینی باری که خداوند بر دوش انسان میگذارد آنقدر نیست که کمرمان را بشکند بلکه آنقدر است که ما را برای دعا به زانو در آورد.

جاذبه

الهی به تو پناه می آورم در حالی که گناهان گردا گرد مرا فرا گرفته و سنگی بار اعمالم مرا از تو دور ساخته، سیاهی قلبم مرا کور و کر کرده و قدم هایم برای حرکت به سوی تو کند و دردوری از تو شتابانند خداوندا تو خود گفتی مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم اکنون این بنده بیمار، تو را می خواند دستم بگیر ای دست گیر همگان به فریادم رس ای مهربانترین مهربانان.